مردی پس از حمله ی نازی ها به فرانسه فرار میکند و خود را با هویت یک نویسنده ی مرده معرفی می کند؛ او که در مارسل ساکن شده با زن جوانی ملاقات میکندکه ناامیدانه در صدد یافتن همسر گمشده ش میباشد.
مردی که به فرانسه فرار کرده هویت یک نویسنده مرده را برای خود میگیرد و در مارسی ساکن میشود، او با زنی جوان آشنا میشود که....
وقتی مردی بعد از حمله ی نازی ها به فرانسه فرار میکند و هویت یک نویسنده ی مرده را برای خود میگیرد در مارسل ساکن میشود . او زنی جوان را ملاقات میکند که ناامیدانه به دنبال شوهر گمشده ی خود میباشد همان مردی که اون جعل هویت کرده است ....
خلاصه داستان : سربازان آلمانی در خارج از پاریس هستند . ( جورج ) در آخرین لحظه از مارسی فرار میکند . چمدان او حاوی میراث یک نویسنده به نام Weidel است که زندگی خود را از ترس آزار و اذیت رها کردهاست . این میراث شامل یک دستنوشته , برخی نامه و اطمینان خاطر سفارت مکزیک از ویزا است . تنها کسانی که میتوانند ثابت کنند میتوانند این شهر بندری را ترک کنند اجازه ورود به این شهر بندری را دارند و این به این معنی است که شما به اجازه ورود به یک کشور میزبان بالقوه نیاز دارید . با فرض هویت of , جورج سعی میکند
مردی که از فرانسه ی اشغال شده فرار کرده است، هویت یک نویسنده مرده را می دزدد. طولی نمی کشد که او عاشق همسر آن نویسنده می شود و ...
سربازان آلمانی به سرعت به پاریس نزدیک می شوند. جورج ، پناهنده آلمانی ، در نیک زمان به مارسی فرار می کند. او در چمدان اسناد نویسنده ای به نام ویدل را حمل می کند ، که زندگی خود را از ترس آزارگرانش گرفته است. این اسناد شامل یک نسخه خطی ، نامه ها و تضمین ویزا از سفارت مکزیک است. همه چیز تغییر می کند وقتی جورج عاشق ماری مرموز شد. آیا این فداکاری یا محاسبه باعث شده است که زندگی خود را قبل از سفر به جستجوی همسرش ، با دکتر ریچارد به اشتراک بگذارد؟ گفته می شود وی برای داشتن ویزای مکزیکی برای وی و همسرش در مارسی ظاهر شده است
دانلود فیلم Transit 2018 (ترانزیت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
مانند یک فیلم WW2 برای دوران مدرن بازی می کند و در مورد پناهندگان و نژادپرستی است که یک بار دیگر در اروپا گسترش می یابد
پناهجویانی که به دنبال ایمنی هستند و فاشیست هایی که نفرت را گسترش می دهند
هسته اصلی فیلم احساس بی انتهایی می کند و ممکن است اتفاق بیفتد در هر دوره ، فیلمی درباره بقا و عشق است.
فیلم در محافل همیشه به اطراف و اطراف برمی گردد و هرگز فرار نمی کند
کارگردانی خوب و فیلمنامه پتزولد
خوب از همه به ویژه Rogowski به عنوان گئورگ پیشگام عمل کرد
گئورگ با یک کار ساده شروع به روابط معنی دار و بقا در زمان های خطرناک می کند
عاشق ابهام بودن آخرین عکس از فیلم
فیلم به طور مداوم ثابت باقی می ماند اما می تواند در برخی مواقع کند و بدون تعهد باشد
فیلم خوبی که من به برخی از آنها در فرانسه اشغال شده امروزی توصیه می کنم ، شهروندان بدون سند مشکل دارند و از شهر خارج می شوند
با گئورگ ملاقات کنید که مدارک خود را ندارد و با دیگران نیز ارتباط دارد و همچنین با ترس زندگی می کند
G eorg و یک مرد زخمی با قطار باری از شهر خارج می شوند ، مرد در قطار می میرد
Voiceover از برخی افراد ناشناخته شروع می شود که درباره آنچه در صفحه می بینیم صحبت می کند ، عجیب است
رسیدن به یک مکان کم جمعیت تر و گئورگ کارها را اداره می کند و از امنیت فرار می کند
راوی درباره فیلم صحبت می کند مثل اینکه بعضی اوقات کتاب باشد
گئورگ آلمانی است اما درمورد اینکه چه کسی گیج است اکنون در قدرت است
گئورگ با پسری و پسر آن مرد در قطار آشنا می شود و با مادر ملاقات می کند و به او می گوید شوهرش در قطار درگذشت ، مادر ناشنوا است ، گریه می کند و گئورگ می رود
بسیاری از کسانی که برای گرفتن ویزا برای ترک کشور برای رفتن به مکزیک یا ایالات متحده تلاش می کنند
جورگ با شورا ملاقات می کند و آنها فکر می کنند او نویسنده فرانتس ویدل است ، نامه های خود را دارد و چیزهایی به او داده می شود و ظرف سه هفته یک کشتی در حال عزیمت به مکزیک است که وی در آن حضور خواهد داشت
گئورگ در یک موقعیت عالی قرار گرفت و اکنون پول دارد و می تواند به عنوان نویسنده هانز ویدل عبور کند ، فقط می خوام تحویل بدم ترها اما خوش شانس شده است
گئورگ مرتباً همان زنی را می بیند که همه جا را لمس کرده است ، این همسر نویسندگان ماری خواهد بود
گئورگ می رود تا پسر و مادر را بررسی کند و می آورد برای او یک توپ فوتبال جدید فراهم می کند و به او کمک می کند تا صحنه شیرین رادیویی و تلویزیونی خود را اصلاح کند >
از کودکی برای آنها ترانه می خواند ، آنها دوست دارند گئورگ
گورگ مقالاتی را که از شورا گرفت با تصویر خود به روز می کند
فاشیست ها به هتل می آیند و مقالات او کار می کنند اما شاهد جدا شدن یک خانواده است
گئورگ وقت بیشتری را با بچه می گذراند ، Driss
گئورگ برای رفتن به مکزیک به کنسولگری ایالات متحده می رود ، سخنرانی خوبی درباره نوشتن و فقط نوشتن چیزهایی را تجربه می کند
زن را دوباره می بیند و او دوباره شانه او را لمس می کند و سپس می رود ، دریس غمگین است که گئورگ به مکزیک می رود و او را هل می دهد
جورگ می بیند مادر و او نیاز به تبلیغ دارد octor و Georg برای دیدن دریس از یكی كمك می گیرند
دریس دچار حمله آسم بدی شده و نیاز به استراحت دارد
گئورگ با پزشك صحبت می كند تا مردم را برای ایمنی خودشان پشت سر بگذارد و چطور سخت است
زنی که گئورگ مرتباً می بیند با دکتر خوابیده است
گئورگ روز بعد به آپارتمان پزشکان برمی گردد
جورگ متوجه این موضوع است همسر نویسندگان است و او مجبور شد او را ترک کند تا فرار کند ، از وقتی که همه او را دیده اند از او نگاه می کند ، توضیح می دهد که چرا او مرتبا ظاهر می شود
او فقط به دنبال او است زیرا او ویزای وی را برای عزیمت ترک کرد و گئورگ می پرسد آیا او دکتر را دوست دارد یا خیر و او هیچ چیزی نمی گوید و گریه می کند و می گوید او از او مراقبت خواهد کرد
گئورگ به دکتر می گوید می تواند برای ماری گذر کند و او او را می برد بعد از رسیدن دکتر به مكزیك ، او را به مكزیك رساند
گئورگ در حال ماری است و پزشك ترانزیت خود را ادامه می دهد ، گئورگ و ماری را برای چند روز تنها می گذارد
ماری به گئورگ می گوید او اینجا می ماند و نمی رود گئورگ در حالی كه به جستجوی شوهرش ادامه می دهد ، به او می گوید كه او مرده است
دكتر را از مغازه لگد كردند و دوباره به ماری برگشت و گئورگ رفت
گئورگ می رود برای دیدن دریس اما متوجه می شود که او و مادرش آنجا را ترک کرده اند
بیاموزید که راوی صاحب رستورانی است که گئورگ همیشه در
ماری حضور دارد و در آنجا به دنبال گئورگ می رود و آنها اوراق او و فقط به آنجا می رود زیرا فکر می کند شوهرش در کشتی خواهد بود اما واقعاً گئورگ است
گئورگ تحمل دروغ گفتن به ماری درباره شوهرش را ندارد و از ماشین پیاده می شود و ماری ادامه می دهد
گئورگ به ملاقات دکتر می رود و گذرگاه خود را به او می دهد تا با ماری برود ، گئورگ می بیند که کشتی بدون او ترک می شود
گئورگ با صاحب رستوران صحبت می کند و کتاب ویدل را برای او می گذارد او در حال نوشتن بود و داستان خود را برای او تعریف کرد
گئورگ ماری را می بیند اما او ناپدید می شود ، معلوم نیست که آیا او واقعاً آنجا بوده است ، از مدیر کشتی اطلاعاتی را دریافت می کند که او سوار کشتی شده است
مرد کشتی سان را به او می گوید k و هیچ بازمانده ای وجود نداشت ، ماری و دکتر درگذشت
گئورگ در رستوران نشسته و امیدوار است که ماری برگردد و با پایان دادن به او که لبخند به فروشگاه نگاه می کند ، پایان می یابد
پایان مبهم چون لبخند نشان می دهد او زنده مانده است اما می تواند شخص دیگری باشد
دانلود فیلم Transit 2018 (ترانزیت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
کریستین پرتزولد در اقتباس از رمان نویسنده آلمانی آنا سگرز در سال 1944 ، تمام ارجاعات خاص به نازیسم را حذف می کند. تنظیم فرانسه صریح است اما تنظیم زمان باز است. لباس و ساختمانها مدرن هستند اما بدون تلفن های همراه ما این امکان در هر زمان و هر مکان وجود دارد. "پاکسازی" "غیرقانونی ها" در اینجا فاشیسم است که به بشریت حمله می کند. این می تواند در مارسی در سال 1942 - یا واشنگتن در سال 2022 باشد. در پس زمینه های حملات دولت ، قتل های عمومی ، آژیرهای ترسناک ، شهروندی که به خیانت های سریالی متهم شده یا مظنون به افتخار است ، افتخاری که به زمزمه ها و سایه ها تحویل داده می شود ، روایت به صورت یک مجموعه از روابط شخصی لمس کننده و شدید. برای یک جامعه سرکوب شده و محکوم به فنا ، اینجا عشق زیادی وجود دارد. با وجود اینکه به او هشدار داده شده بود که دوستش "شما را به پایین می کشد" ، گئورگ سعی می کند دوست آسیب دیده خود را قاچاق کند و تا زمان مرگ او را ترک نمی کند. گئورگ دوستانه با پسر جوان دوست درگذشته ، دریس ، دوست می شود. فوتبال خیابانی آنها به سرعت تبدیل به پدر پدری جایگزین می شود که منجر به شکستگی مضاعف در هنگام جدایی می شود. تلاش گئورگ برای رساندن دو نامه به نویسنده غیرقانونی کمونیست ویده در مجموعه دیگری از روابط عاطفی باز می شود. وید با ناامیدی از ترک همسرش ماری که خودش را ترک کرد خود را کشت. اما ممکن است رها شدن وی به دلیل ضرورت سیاسی و ازخودگذشتگی باشد. او هنوز هم او را دوست دارد و می خواهد دوباره جمع شود. او به دروغ از گزارش های سفارت مبنی بر ادامه برنامه های وی برای مهاجرت به مکزیک تشویق شده است. آنها البته فریب گئورگ را خوردند که متوجه شد خودش به هویت ویدئه فرو رفته است. ماری درگیر یک رابطه عاشقانه دیگر با پزشک متخصص اطفال و متخصص ریچارد است. اگرچه احساس می کند برای راه اندازی بیمارستان مجبور به مهاجرت است ، اما نمی تواند ماری را رها کند. اما او نمی تواند تعهد خود را برای بهبودی همسرش کنار بگذارد. همانطور که او و گئورگ خود را به سمت یکدیگر متمایل می کنند ، او فقط موافقت می کند که با او برود زیرا معتقد است که وی را در کشتی پیدا خواهد کرد. گئورگ به او گفت که او مرده است اما نمی تواند خودش را توضیح دهد که او اکنون "وید" است که از ملاقاتش اطمینان دارد. این خیلی عشق است. در چنین زمان آشفته ای ، زمان چنین حمله وحشیانه و غیر طبیعی به حقوق بشر ، کنوانسیون های عادی دیگر اعمال نمی شوند. ریچارد ، ماری و گئورگ یک چهار ضلعی عاشقانه تشکیل می دهند که فقط پایبندی او به وید را تأیید می کند. شاید خودکشی نویسنده از سر ناامیدی باشد ، اما فداکاری های ریچارد و گئورگ در عشقشان به ماری قهرمانانه ایثارگرانه است. البته حتی فضیلت آنها نیز محکوم به فنا است. اگر شر ستمگران آنها را نگیرد ، همیشه کمک بدخواهانه آنها ، سرنوشت است. پایان باز است. ما نمی دانیم که آیا دریس و مادرش ملیسا آن را از بالای کوه ساخته اند یا نه. ناشنوا و لال بودن ملیسا به معنای آن است که پسر جوان او مسئولیت های بزرگی در بزرگسالان دارد. عذاب او در چهره اش به تصویر کشیده می شود که مدام در سایه شلیک می شود. در از دست دادن گئورگ دریس ، آخرین امید خود را به عنوان فقط یک کودک بودن از دست می دهد. اتاق قدیمی آنها که به طور خلاصه مملو از مهاجران بود ، دسته دیگری از روح های رانده و محکوم را نشان می دهد. محرومیت ملیسا از استعاره سکوت سیاسی افراد در این دوره ، مسمومیت دولت برای ارتباطات است. نقطه مقابل او دامنه داستان پردازی در فیلم Transit است. زن در خیابان و مدیر هتل هر دو از گئورگ "صحبت می کنند". معرفی ناگهانی فیلم در مورد راوی شخص سوم شخص تأیید می کند که روایت مضمون فیلم است. آخرین کار ویده به یادگار فرهنگ از دست رفته ، آزادی و روح مقاومت تبدیل می شود. همچنین ، پناهندگان به اجبار داستان های شخصی خود را بارگیری می کنند. آنها وجود خود را تأیید می کنند - در حال حاضر. در چنین شرایط سیاسی وحشتناکی ما داستان هایی می سازیم تا خود را پنهان کنیم - مانند ادعای سفارت گئورگ - به عنوان "وید" - تا از نوشتن بازنشسته شود. یا داستانی ساخته شده است تا معنایی را بر زندگی شکسته تحمیل کند. بنابراین نگهبان سگ خودش را بدقلق می کند و آخرین شام را می خورد ، یک شام عصرانه مجلل با احتمال عاشقانه در اطراف او - قبل از اینکه سیگار در اواسط سیگار برود و بمیرد. مداخله راوی همچنین ممکن است حاکی از آن باشد که گئورگ نیز نتوانسته آن را بر فراز پیرنه انجام دهد. او نمی تواند داستان خودش را تعریف کند. اما فیلم باز می شود. ما نمی دانیم چه اتفاقی برای هر یک از شخصیت ها افتاده است. ما می توانیم بدترین را فرض کنیم. اما آخرین حضور ماری می تواند امید به پس انداز معجزه آسایی را افزایش دهد - یا این نمودی از چگونگی باقی ماندن گئورگ از سخاوت خنثی شده خود است. در هر صورت فیلم فوران موسیقی متناسب با امتناع فیلم از ریشه یابی فیلم در هر بازه زمانی بسته می شود: سفر سران سخنگو در "راهی به هیچ کجا". زندگی این شخصیت ها واقعیتی دور از امنیتی را به یاد می آورد که گئورگ از ترانه مهد کودک مادرش یادآوری می کند ، در آن طیف وسیعی از حیوانات به خانه های خود راه پیدا می کنند. در اینجا هیچ خانه ای ، هیچ ریشه عاطفی ایمنی وجود ندارد ، علی رغم تکثیر افرادی که به روابط عاطفی احتیاج دارند و متعهد به آن هستند. در اینجا دولت فاشیست همه زندگی را از امنیت و گرما سلب کرده و همه را در حال عبور و مرور قرار داده است. و واقعاً ، این یک حمل و نقل کاملاً بیمارگونه است ، گلوریا.
دانلود فیلم Transit 2018 (ترانزیت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
گئورگ (فرانتس روگووسکی، "دختر ببر")، تکنسین یهودی رادیو و تلویزیون که از آزار و اذیت در آلمان در مسیر مارسی فرار می کند، در کافه ای کم نور در پاریس منتظر حضور دوستی می ماند. فضای کمی وجود دارد، هیچ ریک یا سمی برای "بازی مجدد" وجود ندارد. هنگامی که دوست از راه می رسد، دو مرد با لحنی خاموش در مورد چیزهای مرتبط با جنگ صحبت می کنند: اشغال، اسناد جعلی، تبعید و مواردی از این دست. اگرچه کلمه نازی هرگز شنیده نمیشود، اما صدای تند آژیر پلیس را میشنویم که در خیابانها بالا و پایین میرود در حالی که پلیس مسلح با کت و شلوار و کلاههای مشکی مانع از مردمی میشود که خواستار دیدن اوراق خود هستند. به اصطلاح "غیرقانونی" جمع آوری می شود و شایعاتی مبنی بر اینکه "پاکسازی" به زودی انجام می شود، منتشر می شود.
بر اساس رمانی به همین نام در سال 1944 توسط نویسنده آلمانی آنا سگرز که بازتاب تجربه فرار او بود. از نازیها، همه شاخصهای ترانزیت جذاب و معتبر کریستین پتزولد ما را متقاعد میکنند که شاهد یک درام در جنگ جهانی دوم هستیم. با این حال، وقتی فیلم جدول زمانی را برای به تصویر کشیدن یک محیط مدرن در مارسی، فرانسه در هم می آمیزد، ما در سرزمینی گیج کننده از انتظارات خنثی شده قرار می گیریم. ساختمانها و لباسها امروزی هستند، اما حملونقل به قطارها و کشتیها محدود میشود، وسایل ارتباطی دستی وجود ندارد و برای عبور از برخی کشورها ویزای ترانزیت ضروری است. به زبان عامیانه، فیلم نه اینجاست و نه آنجا.
همانطور که شخص ثالث ناشناس (ماتیاس برانت، "کشتن استلا") روایت می کند، زمانی که از گئورگ خواسته می شود دو نامه را به نویسنده ای مخفیانه تحویل دهد. در هتلی در همان نزدیکی، او متوجه می شود که نویسنده، نویسنده کمونیست به نام وایدل، با بریدن مچ دستش خودکشی کرده است. او با غارت کردن داراییهای ویدل، پاسپورت آلمانی نویسنده، نسخه خطی یک رمان، دو نامه از همسرش ماری، و سندی مبنی بر ویزا و عبور امن به مکزیک را پیدا میکند. گئورگ که قصد دارد مواد را برای همسر وایدل بیاورد، مردی در حال مرگ (گرگوار مونسانژئون، "K.O.") را سوار قطاری که به سمت مارسی می رفت، قاچاق می کند، در مقصد خود می پرد و جسد مرده را برای کشف دیگران می گذارد. سپس یک مارسی مدرن به نقطه کانونی فیلم تبدیل میشود، مقصدی ضروری برای کسانی که میآیند و میروند و آنهایی که جایی در این بین گیر افتادهاند.
وقتی گئورگ به هتلی تحویل میگیرد، باید یک هفته پیش پرداخت کند. و به طور متناقض به او گفته می شود که باید مدرکی ارائه دهد که می تواند ترک کند وگرنه غیرقانونی محسوب می شود. پس از استقرار، او از کنسولگری آمریکا بازدید می کند تا ویزا برای خروج از فرانسه بگیرد که معتقد است به زودی توسط نیروهای ناشناس اشغال خواهد شد. زمانی که کارمند کنسولی خوش بیان اما به طرز حیله گرانه ای مشکوک (تریستان پوتر، "ناشناس") تصور می کند که گئورگ نویسنده وایدل است، هیچ تلاشی برای متقاعد کردن او در غیر این صورت انجام نمی دهد و با کمال میل بلیط قایق را به مکزیک می برد که به مردی که او جعل هویت می کند اختصاص داده شده بود. . در یک چرخش کافکیایی از وقایع، گئورگ مدام با همسر وایدل، ماری (پائولا بیر، "فرانتس") برخورد می کند، زنی مرموز که ژاکت آبی و بلوز قرمزش تداعی کننده نینا هوس، یکی از افراد همیشگی پتزولد است.
در این تالار آینهها، ماری، غافل از اینکه شوهرش مرده است، به سراغ گئورگ، مردی میافتد که خود را جانشین او میکند. گئورگ همچنین با همسر لال مرد مردهای که او به مارسی آورده بود درگیر میشود و با پسر خردسالش دریس (لیلین بتمن) آشنا میشود که به او در برخی حرکات فوتبالی آموزش میدهد، او را به یک زمین بازی در کنار دریا میبرد و با تعمیرش او را تحت تأثیر قرار میدهد. رادیو شکسته است و از دوران کودکی اش آهنگی دلنشین برای او می خواند. زمانی که گئورگ به او میگوید که قصد دارد به مکزیک برود، برای دریس ناراحتکنندهتر است. ترانزیت یک درام فوقالعاده از احساسات انسانی و یکی از بهترین فیلمهای سال است.
روگوفسکی، که یکی از «مطلوبترین» بازیگران آلمانی به حساب میآید، حضور کمرنگ اما قدرتمندی در سینما دارد و توصیف شده است. توسط پتزولد به عنوان یک "بازیگر بزرگ" که قادر است مانند "یک رقصنده" بین "غم و اعتماد به نفس، سردی و همدلی" تعادل برقرار کند. اگرچه ترانزیت بدون برنامه سیاسی آشکار است، اما مقایسه آن بین دنیای فاشیستی دهه های 1930 و 40 و احساسات ضد مهاجرت امروزی و ظهور نئونازیسم را نمی توان اشتباه کرد. پتزولد واقعیت دیوانهکننده دنیایی را خلق میکند که در آن گذشته، حال و آینده با یکدیگر ترکیب میشوند، دنیایی که در «مولوی» نویسنده ساموئل بکت بهعنوان «بدون خاطره صبح یا امید به شب» توصیف شده است. در حالی که "در حال حمل و نقل" بودن معمولاً به وضعیت حمل کالایی اشاره دارد که اخیراً خریداری شده است، اما در دنیای پتزولد، به معنای عدم تعلق یا، مانند آهنگ Talking Heads که در تیتراژ پایانی فیلم پخش می شود، وجود دارد. جاده به ناکجاآباد."
دانلود فیلم Transit 2018 (ترانزیت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فصل پایانی سه گانه «عشق در زمان سیستم های سرکوبگر» کریستین پتزولد، پس از باربارا (2012) و PHOENIX (2014)، هر دو به نویسندگی پتزولد و هارون فاروکی، فیلمساز/منتقد فقید آلمانی (1944-2014)، TRANSIT یک اقتباس است. رمان فرار از نازیهای آنا سگرز و خودبینی جسورانهای دارد که وضعیت موجود انتقال سینمایی را به چالش میکشد.
در ظاهر، تفکیک مبهم بین روایت و زمانمندی آن (یک زمینه معاصر نامشخص) در کل داستان ادامه دارد، قهرمان داستان ما گئورگ (روگوفسکی) است، یک جوان آلمانی پناهنده در فرانسه، که از پاریس به مارسی می گریزد و هویت یک نویسنده متوفی را به خود می گیرد که خودکشی اخیرش هنوز منتشر نشده است. بلیطی برای سوار شدن به یک کشتی اقیانوس پیما، مقصد مکزیک، تهیه کنید. اما در مارسی با همسر نویسنده مرده ماری (بیر) آشنا می شود که بی امان به دنبال شوهرش می گردد. گئورگ عاشق او می شود و همچنین موفق می شود بدون افشای نقشه پنهان خود برای او بلیت بگیرد، اما سرنوشت عجیب آنها بسیار ظالمانه تر از خود حقیقت است.
در همان ابتدا، مخاطبان کاملاً آگاه خواهند بود که داستان در جنگ جهانی دوم نیست، بلکه در زمانهای کنونی اتفاق میافتد، گئورگ بدیهی است که از دست نازیها فرار نمیکند (با این حساب که باد آلمانیها در حال آمدن هستند)، و یک برداشت دوگانه نشان میدهد که او باید یک مهاجر غیرقانونی باشد که سعی میکند خود را پایین بیاورد. تمام توقف ها را برای ترک قاره بیرون می کشد. با این حال، پتزولد با کنجکاوی و پشتکار، هر اثری از آثار مدرن (بدون تلفن همراه، تلویزیون یا کامپیوتر، نشانههایی از فناوری امروزی) را پاک میکند. اتاقهای هتل بدون شرح، کشتیهای اقیانوس پیما، تاکسیها، سفارتها و غیره، همه در دوره جنگ جهانی دوم به خوبی وجود داشتهاند، گویی او به طور توطئهای میگوید آنچه ما میبینیم در واقع همان چیزی است که در آن زمان اتفاق افتاده است، فقط در فیلم Transit، آن چیزها در محیطی غیرقابل انکار از واقعیت ما ارائه می شوند. که باعث تعجب می شود که آیا این رویکرد جدیدی از تخیل مجدد است؟ صادقانه با خط زمانی و داستان منبع منبع مطابقت کنید، سپس آن را بدون ارتقاء تمام لوازم آن، زیر زندگی همانطور که میشناسیم قرار دهید، فقط موارد نابهنگام را کم کنید، بنابراین، طرح مضاعف به عنوان یک تمثیل موازی عمل میکند، ترس گذشته اینطور نیست. به دور از تکرار، بارها و بارها.
روایت روایی پتزولد نسبت به لایت موتیف مبتکرانه و حکیمانه اش، متأسفانه کمتر تأثیرگذار است (کشتن ناگهانی شخصیت های ثانویه به دلیل تأثیر تکان دهنده، بی رحمانه است)، و وظیفه شناسانه از تی ها عبور می کند. و نقطهگذاری من از دوراهی یکنواخت (یک پدر آزمایشی در یک غربت گذرا کنار راه افتاد، و یک پلیس ساعت یازدهم که تبدیل به نعمتی در لباس مبدل میشود)، اگرچه فرانتس روگوفسکی خود را بهویژه با وقار و وقار تحسینبرانگیز نشان میدهد. اکراه عذابآوری که روی صورتش نوشته شده است، و پائولا بیر، که اغلب از خویشتنداری و پیچیدگی جذابی بیرون میآید که با سن و سالش بسیار ناسازگار است، وارد میشود. در مرحله آخر داستان با یک تفاوت، که وفاداری او بین سه مرد، همسرش، جورج و ریچارد (گیزی)، دکتری که در موقعیت برگشتی او قرار دارد، ما را در تپش قلب نگه می دارد. پتزولد حتی بدون یک کادنزای شگفتانگیز مانند آنچه در PHOENIX انجام داد، برای القای فریسون، TRANSIT را با ظرافت ملودراماتیکی القا میکند که به شدت با مفهوم تمثیلی و بیان استعاری آن همخوانی دارد.
دانلود فیلم Transit 2018 (ترانزیت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
"Transit" فیلمی جدید آلمانی محصول سال 2018 است و ترانزیت به نویسندگی و کارگردانی کریستین پتزولد ساخته شده است و تقریباً مانند سایر آثار او عنوانی تک کلمه ای دارد. من نمی توانم انکار کنم که من کمی از طرفداران پتزولد و آثار او هستم و این یکی در اینجا کیفیت بیشتری به مجموعه کارهای او می بخشد. همیشه نوعی اصالت خام در تلاش های فیلمسازی او وجود دارد. تقریباً 100 دقیقه، جزو فیلمهای طولانیتر او است و بر اساس رمان قدیمی آنا سگرز با همین نام مانند فیلم ساخته شده است. نقش شخصیت اصلی را فرانتس روگوفسکی بازی میکند که اکنون در حال تبدیل شدن به یکی از موفقترین بازیگران آلمانی است و من او را در نقشهای اصلی در چندین فیلم جدید آلمانی دیدهام. همچنین برای پتزولد معمولی نیست، زیرا بیشتر اوقات قهرمانان زن در مرکز آثار او هستند که معمولاً توسط نینا هوس یا قبل از آن توسط جولیا هامر بازی می شود. بنابراین شاید واقعاً تعجب آور نباشد که من نقش پائولا بیر را در اینجا شاید به یاد ماندنی ترین جنبه ترانزیت یافتم. او گاهی اوقات احساس می کند که یک نینا هوس مو تیره است و همچنین برای او این یک افزوده قوی دیگر به حرفه او است. او قطعاً در حال حاضر است و می آید. بقیه بازیگران هم همه خوب هستند و در حالی که این شامل روگوفسکی میشود، من هنوز واقعاً تحت تأثیر نوبت او در اینجا یا به طور کلی هنر او قرار نگرفتهام. او ممکن است نسیم تازهای باشد، اما اگر واقعاً استعداد رهبری فیلمهایی مانند این را داشته باشد، فکر میکنم در این مرحله یک نه است. با این حال، فیلم بیشتر اوقات خوب کار می کند. تنها چیزی که به نظرم کمی گیج کننده بود، پیشینه سیاسی و تاریخی همراه با این ارجاعات مدرن بود. واضح است که این یک تصمیم خلاقانه بود، اما برای من ممکن است کمی بیش از حد انتزاعی باشد. به غیر از این، ساعت خوبی بود و مراقبت از شخصیت ها و سرنوشت آنها آسان بود. شاید مفهوم ترانزیت آنطور که فکر میکردم برایم خاطرهانگیز یا تاثیرگذار نبود، اما همچنان به عنوان یک جزء اساسی و نه فقط یک اصطلاح بوروکراتیک در مرکز فیلم، به خوبی کار میکند. کنجکاو بودم که بعداً چه اتفاقی میافتد و بهطور شگفتانگیزی آهنگی که در طول آهنگها استفاده شد، که در مقایسه با لحن و سبک همه چیز قبل از آن واقعاً متفاوت بود. همینطور کار می کرد و برای موفقیت در آنجا چیزهای زیادی لازم است. من خودم می گویم که به عنوان یک مطالعه شخصیت، فیلم بیشتر اوقات به خوبی مدیریت می شود و احتمالاً کنجکاو خواهید شد که در کنار شخصیت ها چه اتفاقی می افتد. این هرگز واقعاً خودنمایی نیست، هرگز واقعاً چیزی نیست که شما را از هیجان روی لبه صندلی خود فریاد بزند، اما اگر چیزهای دیگری از پتزولد را دیده باشید، پس انتظار آن را نخواهید داشت. و شما نیازی به انتظار ندارید زیرا او با رویکردی کاملاً متفاوت به طور کلی و همچنین در اینجا در این مورد خاص موفق می شود. من ترانزیت را تحسین می کنم، حتی اگر باید بگویم که در مقایسه با بهترین تلاش های حرفه ای او چیزی کم بود، اما بدیهی است که این ساعت بدی بود چه برسد به شکست. پیشنهاد میکنم یکی از فیلمهای قدیمیتر کارگردان را تماشا کنید و سپس تصمیم بگیرید که آیا میخواهید ترانزیت را ببینید، شاید یکی از فیلمهای قدیمیتر/بهتر روگوفسکی را نیز برای تصمیمگیری نهایی ببینید. فکر میکنم Transit ارزش دیدن را دارد، زیرا به خوبی اجرا شده است. برو چک کن
دانلود فیلم Transit 2018 (ترانزیت) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
فصل پایانی سه گانه «عشق در زمان سیستم های سرکوبگر» کریستین پتزولد، پس از باربارا (2012) و PHOENIX (2014) که هر دو توسط پتزولد و هارون فاروکی فیلمساز/منتقد فقید آلمانی (1944-2014) نوشته شده است، یک اقتباس است. رمان فرار از نازیها اثر آنا سگرز است و غرور متهورانهای دارد که وضعیت موجود انتقال سینمایی را به چالش میکشد.
از نظر ظاهری، گسست مبهم بین روایت و زمانمندی آن (یک زمینه نامشخص معاصر) در سرتاسر وجود دارد. در کل داستان، قهرمان داستان ما گئورگ (روگوفسکی) است، یک جوان آلمانی پناهنده در فرانسه، که از پاریس به مارسی می گریزد، هویت یک نویسنده متوفی را که خودکشی اخیرش هنوز منتشر نشده است، به خود می گیرد تا از این طریق به یک نویسنده متوفی برسد. بلیط برای سوار شدن به یک کشتی اقیانوس پیما، مقصد مکزیک. اما در مارسی با همسر نویسنده مرده ماری (بیر) آشنا می شود که بی امان به دنبال شوهرش می گردد. گئورگ عاشق او میشود و همچنین موفق میشود بدون افشای نقشهی باطنیاش بلیتی برای او تهیه کند، اما سرنوشت عجیب آنها بسیار بیرحمانهتر از خود حقیقت است.
در همان ابتدا، مخاطب کاملاً از داستان آگاه خواهد شد. این داستان در جنگ جهانی دوم نیست، بلکه در زمانهای کنونی اتفاق میافتد، گئورگ بدیهی است که از دست نازیها فرار نمیکند (با این حساب که باد آلمانیها میآیند)، و یک برداشت دوگانه نشان میدهد که او باید یک مهاجر غیرقانونی باشد که سعی میکند خود را پایین بیاورد و بیرون بکشد. تمام توقف برای ترک قاره است. با این حال، پتزولد با کنجکاوی و پشتکار هر اثری از آثار مدرن (بدون تلفن همراه، تلویزیون، یا کامپیوتر، نشانههایی از فناوری امروزی) را از بین میبرد، آنچه به ما اجازه داده میشود به جای آن، دستنوشتهها، قطارها، چراغ قوه، توپ فوتبال، یک رادیو خراب را ببینیم. اتاقهای هتل، کشتیهای اقیانوسپیما، تاکسیها، سفارتها و غیره، همه در دوره جنگ جهانی دوم به خوبی وجود داشتهاند، گویی او به طور توطئهای میگوید آنچه ما میبینیم در واقع همان چیزی است که در آن زمان اتفاق افتاده است، فقط در فیلم Transit، آن چیزها در محیطی غیرقابل انکار از واقعیت ما ارائه می شوند. این موضوع باعث می شود که تعجب کنیم که آیا این رویکرد جدیدی از تخیل مجدد است؟ وفادارانه با خط زمانی و داستان منبع منبع مطابقت کنید، سپس آن را بدون ارتقاء همه لوازم آن، زیر زندگی همانطور که میشناسیم قرار دهید، فقط موارد نابهنگام را کم کنید، بنابراین، طرح مضاعف به عنوان یک تمثیل موازی عمل میکند، ترس گذشته اینطور نیست. به دور از تکرار، بارها و بارها.
روایت داستانشناختی پتزولد نسبت به لایت موتیف بدیع و حکیمانهاش، متأسفانه کمتر تأثیرگذار است (کشتن ناگهانی شخصیتهای ثانویه به دلیل تأثیر تکاندهنده، بیرحمانه است)، و با وظیفهشناسی از نقطهگذاریها و نقطهگذاریها عبور میکند. من از دوراهی یکنواخت است (یک پدر آزمایشی در یک غربت گذرا از کنار راه افتاد، و یک پلیس ساعت یازدهم که تبدیل به نعمتی در لباس مبدل می شود)، اگرچه فرانتس روگوفسکی خود را به ویژه با وقار شدید و اکراهی عذاب آور بیان می کند. روی تمام صورتش نوشته شده است، و پائولا بیر، غالباً خویشتن داری و پیچیدگی شگفت انگیزی را که با سن لطیف او ناهماهنگ است، از خود بیرون می دهد. خود او در مرحله آخر داستان با یک تفاوت، که وفاداری بین سه مرد، همسرش، جورج و ریچارد (گیزی)، دکتری که در موقعیت برگشتی او قرار دارد، ما را در تپش قلب نگه می دارد. پتزولد حتی بدون یک کادنزای حیرتانگیز مانند او در PHOENIX، برای القای فریسون، TRANSIT را با ظرافت ملودراماتیکی القا میکند که کاملاً با مفهوم تمثیلی و بیان استعاری آن همراه است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.