در حال دریافت لینک های دانلود بدون سانسور
فیلم Edvard Munch 1974... لطفا منتظر بمانید ...
فیلم وقایع نگاری سختگیرانه از سال 1884 تا 1894 درباره هنرمند نروژی "ادوارد مونک" است.او سبک اکسپرسیونیسم را آغاز کرده و خود را به عنوان یکی از بحث بر انگیزترین هنرمندان شمال اروپا مطرح می کند...
به دنبال یک تقویم تقریبی از سال 1884 تا 1894 ، هنگامی که هنرمند نروژی ادوارد مونک اکسپرسیونیسم را آغاز کرد و خود را به عنوان بدسرفتردترین و جنجالی ترین هنرمند شمال اروپا معرفی کرد ، Edvard Munch به مرگ ناشی از مصرف مادرش ، هنگامی که او 5 ساله بود ، مرگ خواهرش نیز برمی گردد. ، و نزدیک به مرگ وی در 13 سالگی از بیماری ریوی است. Edvard Munch در رابطه کوتاه مونک با "خانم هایبرگ" و مشارکت وی در جامعه کافه ای هانس جیگر آنارشیست در کریستینیا و بعداً در برلین با استریندبرگ اهمیت ماندگاری پیدا می کند. از طریق همه اینها ، مالیخولیای مونک و تمایل او به ارائه بر روی بوم ، مقوا ، کاغذ ، سنگ و چوب احساسات درونی اوست
این بیوگرافی از نقاش اکسپرسیونیست نروژی ادوارد مونک بر تأثیراتی تمرکز دارد که هنر او را شکل داده است، رابطه ویرانگر او با یک زن متاهل که تا پایان عمر او را تحت تعقیب قرار می دهد...
دانلود فیلم Edvard Munch 1974 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ادوارد کرانچ اثر پیتر واتکینز تصویری خشن، دردسرساز و بیرحمانه از زندگی پیشهوری است که از آزادی لذت میبرد، با این حال تعقیب سعادت چیزی جز ضعف ذهنی و فردی و ناامیدی به دست نمیآورد. درگیر فرهنگ نروژی که مرسوم و غیرقابل بخشش بود، او در کلوپ ها با شورشیان علمی تعادل برقرار می کرد، راه های مختلفی را در رابطه با رسانه های صنایع دستی معاصر کاوش می کرد، و اگر همه چیز برای نارضایتی های جنسی او ناکام بود، به دنبال پناهگاه امنی در فاحشه خانه ها می گشت. در سن 30 سالگی، او هنوز بدون همسر بود، در واقع مانند یک انگل حرکت می کرد که از یک نمایشگاه شروع می شد و سپس به نمایشگاه بعدی می رفت، و هر فرصتی را داشت تا از تجزیه و تحلیل گزنده افرادی که ارزشی برای خطرناک بودن او نداشتند عبور کند. موضوع منفی با همه چیز، خاطره یک زن خانه دار متاهل، خانم هایبرگ تحریک آمیز، ترسناک بود، که برای مدت کوتاهی اشتیاق عاشقانه اش را برآورده کرد و سرانجام پس از اینکه تحمل ترسناکش سخت شد، او را کنار گذاشت. ادوارد کرانچ یک صنعتگر باشکوه بود که بسیاری از نمایشدهندههای فوقالعاده را رها کرد، با این حال زندگی روزمرهای داشت که حسادت را برانگیخت.
یک تهیهکننده کوچکتر به یاد میآورد که داستان کامل مونک را در یک فیلم اصلی بازگو کند. فشردگی، با این حال واتکینز زیرکانه حول و حوش سالهای مهمتر پیشین تمرکز میکند، زمانی که چامپ در غروب ارائه آثاری قدرتمند، مشکوک، و گاه گاهی بحثبرانگیز بود. مکملهای موجود در دیویدی Unique Release نشان میدهد که سالهای بعدی مونک شادتر بوده و کار او امیدوارکنندهتر بوده است، با این حال واتکینز هیچ توجهی به آنها نمیکند - او حتی به تاریخ مرگ مونک، 1944، که زمانی که نازیها کاملاً به مرگ رسیده بودند، توجه نمیکند. از نروژ پیشی گرفت. بدون شک، من جای سوال دارم که آیا امتناع واتکینز از نشان دادن این واقعیت ها برای جمعیت امروزی احتمالاً در حمایت از تأثیر فیلم باشد.
منک توسط گیر وستبی بازی می شود، در نمایشگاهی که برای مردم بی احساس است. بخش بزرگی از تصویر؛ به عنوان یک صنعتگر بصری، دلیل مونک در زندگی این بود که متوجه شود، نه صحبت کردن، بنابراین خطوط مبادله وستبی به یک پایه کاهش می یابد. با توجه به نحوه ضبط وستبی، واتکینز یک استراتژی فوقالعاده اروپایی را اتخاذ میکند و بین کلوزآپهای عظیم وستبی (آلا درایر) و نماهای رایجتر که در آن از وسط به بالا شلیک میشود (آلا برسون) به جلو و عقب میرود. این به Chomp به عنوان یک فرد اجازه می دهد که نه چندان ایستا بلکه سازگارتر باشد. نگاه کوتاهی که به نظر می رسد سزاوار توجه دوربین است، لحظه بعد او مانند هر کس دیگری شبیه سازی پرپیچ و خم از مردم عام خود است.
شکنجه رویاهای مونک و عمیق ترین افکار دوم، خاطره کسی است که ممکن است عالی باشد. شریکی که دور شد خانم هایبرگ (گرو فرااس) با کرانچ از طریق هانس یاگر ملاقات میکند، و به طرز عجیبی، لحظهای از فرصت به او ضربه میزند - یک ساعت و نیم ابتدایی ادوارد چامپ به طور کلی به این تعهد متعهد است. در نقطه ای که Chomp در ابتدا انرژی خود را به تنهایی با او سرمایه گذاری می کند، به طور قابل تشخیصی مضطرب است. پشت گردن او را می بوسد و بعد از آن می پرسد که آیا این کار درست بود یا خیر. او حواسش هست که هیچ پیشروی ناگهانی روی او نکند. آنها رابطه جنسی دارند، با این حال واتکینز به هیچ وجه باعث نمی شود که رابطه آنها داغ شود، و ما احساس می کنیم که کرانچ دیوانه وار تلاش می کند تا جنبه ای شهوانی از خود ارائه دهد که احتمالاً در واقع وجود نخواهد داشت. خوب نیست قبل از اینکه بفهمد که او تنها یکی از عزیزان مذکر متعددی است که خانم هایبرگ تحت رحمت خود قرار داده است، و چندی نگذشته که کرانچ او را تعقیب می کند و در مورد اینکه چگونه با یک مرد دیگر در جاده ها از کنارش رد می شود ناله می کند. بازوی او خانم هایبرگ در مصاحبهی مستند خود، به دوربین میگوید که چگونه انجام کارهای خارج از ازدواج توسط مردان و نه توسط خانمها معمول است. کرانچ شدت جدایی را برای انطباق با آن دنبال می کند. یک صحنه نسبتا طولانی وجود دارد که در آن او برای عصر در فاحشه خانه چک می کند، اما به طرز ناشیانه ای اعتماد دارد که فاحشه اقدام اولیه را انجام خواهد داد. او و خانم هایبرگ در هیچ نقطه ای نمی توانند در آینده همدیگر را ببینند، و واتکینز فیلمش را با آهنگی تکان دهنده با چامپ می بندد: "احساس می کردم که رشته های غیرقابل تشخیصی بین ما وجود دارد. احساس می کردم رشته هایی غیرقابل کشف از موهایش در واقع دور من پیچید. همچنین، وقتی او کاملاً در آنجا، بالای دریا ناپدید شد، در آن نقطه، هنوز هم دردش را احساس کردم، جایی که قلبم تخلیه شد... زیرا تارها نمی توانستند باشند. شکسته شده."
این واقعاً فیلم غافلگیرکننده ای است. با عشق برازنده افرادی که آن را ساخته اند می تپد و طنین انداز می شود. انتظار کوتاهی در پایان وجود دارد، زمانی که این چیزی است که ما کشف می کنیم، علیرغم این واقعیت که حرفه مونک در نقاشی ممکن است به نتیجه برسد، حرفه جدید او در قلمزنی به سادگی شروع می شود. این ممکن است معتبر باشد، اما چگونه میتواند در هر نقطهای از آن افراد طاقتفرسا که سالها پیش میگذرد، ریشه کن کند، زمانی که او عرق کرده و تقریباً فراخوانی را منتقل میکند که میتوانست دیگران را به سوی خود ویرانگری سوق دهد؟ نمایشگاه وستبی اطلاعاتی در مورد یک هنرپیشه باحال و نامطلوب به دست می آورد و این کار ساده ای نیست. در هر صورت ما انجام می دهیم. اکنون و بارها ماهرترین اعجوبه های این دنیا به زندگی های فلاکت باری ادامه می دهند. ادوارد چامپ به زندگی بدی ادامه داد و پیتر واتکینز این را می داند.
دانلود فیلم Edvard Munch 1974 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
Chomp برای مدتی یکی از نقاشان شماره 1 من بوده است، در صورتی که شماره 1 من نبود، از هفده سالگی. من عاشق فیلم هستم (آنجلوپولوس، تارکوفسکی، فلینی، آنتونیونی، برگمان و غیره). به این ترتیب، برای من چیزی جز انتخاب سختی بود که از یک شب فوق العاده زیبا در بیرون صرف نظر کنم، به دلیل اینکه به مدت سه ساعت در محیط تهویه هوای یک سینما ایمن بودم. چه اشتباه و چه اشتباه! مدیر Edvard Munch (ببخشید واتکینز بود) کجا بود؟ من متعجبم که پیتر واتکینز، مدیر تصحیح و تصحیح، باید سازوکار تلویزیونی فیلم را به وضوح مخدوش کند. فیلم حدوداً یک ساعت بیش از حد طولانی است. این ترسناک است، در نمایش زندگی نقاش به طرز وحشتناکی کجرو است (نیمه عمر، اصطلاح مناسبتری است). به نظر می رسد که واتکینز بی انتها ادامه داد، همان چیزی را تکرار کرد، و از هیچ جایی، با بررسی زمان، اذعان کرد که برای تکمیل فیلم باید در بقیه عمر مونک بجنگد. او بدون توجه به اینکه از سال 1909 عبور نکرد، عجله کرد. با این حال، من حدس می زنم این حق کارگردان است که نشان دهد چه چیزی از زندگی مونک نیاز دارد.
به طور کلی، فیلمبرداری عالی است، با لحن های حساس. تصویر این دوره کاملاً آگاهانه بود و به نظر می رسد معتبر باشد. دوربین دستی با نماهای کلوزآپ فوقالعاده، اغلب به طرز شگفتانگیزی عمل میکند. در برخی صحنهها، مثلاً گفتگوهای سیاسی-اجتماعی در اغذیه فروشیها، لرزش آن بر اختلال در طرز تفکر تبیینشده تأکید میکند. حتی عکس های فوری از اهمیت وجود دارد، به عنوان مثال، زمانی که Chomp در حال نقاشی «مرگ در اتاق مریض» است. به طور غم انگیز، به عنوان یک قاعده کلی، دوربین به دلایل نامعلومی خلق و خو است. در هر صورت، برشهای بسیار زیادی وجود دارد، آنقدر زیاد که آدم را هرازگاهی از تماشا کردن بیهوش میکند، و رشته حساب داستان را کند میکنند. وحشتناک تر، ایجاد برش ها به طرز شگفت انگیزی تعجب آور نیست - دیر یا زود، می دانستم که لحظه ای که چشمان هر شخصیتی مستقیماً به دوربین خیره می شود، صحنه برنامه ریزی می کند که فوراً به چیزی متفاوت تبدیل شود. اعدام گیر وستبی، که شباهتش به چامپ شگفتانگیز است، متقاعدکننده نیست: هیچ دانشی در مورد شیاطین درونی مونک، یا هیچ احساس واقعی از اشتیاق، میل و سرکوب هنرمند به دست نمیآید. آب و هوای ناخوشایند، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی، به نظر می رسد برای همه مقاصد و مقاصد از زندگی مونک جدا شده است، زیرا به نظر می رسد صنعتگر از همه چیز جدا شده است، یک تماشاگر بیرونی. رابطه بسیار ابتدایی او با پدرش واقعاً مورد توجه قرار نمی گیرد، جدای از یک صحنه کوتاه (بارها و بارها) تکرار شده در میز جشن، زمانی که Chomp هنوز جوان بود. احساسات گیج کننده و مشکوک مونک در مورد خانم ها به طور کلی، که تا حد زیادی کار او را شکل داده است، به جز رابطه خاص او با خانم هایبرگ (گرو فرااس) حتی مورد توجه قرار نمی گیرد. انتخاب والتکینز برای معرفی خاطرات مونک بیشتر شبیه به یک نمایش مستند ممکن است رضایت بخش بوده باشد، به استثنای راهی که او نتوانست گزارش قابل تأیید را با موضوع مرتبط کند.
همه اینها به کاهش می یابد. تغییر، که به سادگی وحشتناک است. فقط این را قبول کنید، من این را نه به این دلیل می گویم که فیلم سه ساعت است (فیلم های آنجلوپولوس و تارکوفسکی دقیقاً سوژه های کوتاه ارائه نمی دهند)، بلکه از زمانی که یک رئیس همان حرف قدیمی را برای گفتن دارد، و به تکرار همان چیز ادامه می دهد، به سرعت خسته و خسته کننده می شود. بدون شک، اولین ساخته تلویزیون در سه قسمت یک ساعته نمایش داده شد. به این ترتیب، تعداد قابل توجهی از فلاشبکهای مختلف مشروع بود، نه منحصراً برای احیای خاطرات ناظرانی که میتوانستند چند قسمت گذشته را در هفتههای اول ببینند، اما علاوه بر این، تماشاگران جدیدی را به خود جذب کنند. . در هر صورت، در ادامه فیلم، این فلاشبکهای معادل بیمعنی میشوند، بسیار غیرمفید میشوند و بهطور زائد تماشاگر را با داستانهای پسزمینه سنگین میکنند.
لطفاً توجه داشته باشید که من تعداد زیادی از فیلمها را دنبال نکردم. تماشاگران نزدیک من که زود تئاتر را ترک کردند. تا اعتبارات تکمیلی تحمل کردم.
دانلود فیلم Edvard Munch 1974 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
ادوارد چامپ، صنعتگر نروژی، بیشک برای «مرد فریاد میزند» و دیگر هنرهای زیبای شگفتانگیز از این دست محبوبیت دارد، و برای بازگویی داستان استثنایی این مرد از سالهای 1884 تا 1894، کسی که بهطور طبیعی گمان میکنم دست کم گرفتهترین و نادیده گرفتهترین تهیهکننده فیلم است. همیشه، پیتر واتکینز. علاوه بر این، واتکینز با آنچه که دارد، در سال 1974، این گزینه را داشت که یکی از قابل توجه ترین و قابل توجه ترین فیلم های تاریخ را بسازد. همانطور که می بینم، این در واقع بهترین فیلم تلویزیونی و بهترین فیلم زندگینامه ای است که تا به حال دیده شده است. این 3 ساعت و 30 دقیقه هیپنوتیزمکننده، بدون یک بلاتکلیفی منفرد، یکی از بهترین کارهای بزرگ سینمای خانگی است.
"خب"، میتوانید بپرسید، "چه چیزی Edvard Munch را از سایر فیلمهای هم نوع خود دور میکند؟ " در واقع، حقیقت این است که پیتر واتکینز سبک قابل توجهی دارد. فیلم های او همگی به سبک روایی نمایش داده می شوند. این هنرپیشه که کاملاً خط روایت و نمایش را پنهان می کند، فیلم هایی می سازد که برخوردهای بسیار جذابی را برای تماشاگران تماشاگر ایجاد می کند. آب و هوا، داستانی بدون تحریف مانند "پارک مجازات" یا "بازی جنگی"، یا با توجه به داستانی واقعی مانند "لا کمون" و بدیهی است که این فیلم، هر یک از آنها در آن حس و سبک روایی مشترک هستند.
و به این منظور، Edvard Munch می تواند کاملاً مشابه فیلم های مشابه آن نباشد. Edvard Munch از یک داستاننویس استفاده میکند تا موقعیتهای قابل توجهی را که در فیلم Edvard Munch اتفاق میافتد معنا کند، و از سرگرمیها و دکورها برای بازتولید بازه زمانی استفاده میکند، اما علاوه بر مصاحبهها، بدیهی است مواردی که هرگز اتفاق نیفتادهاند، اما به گونهای پررنگ میشوند که انگار آنها واقعاً اتفاق افتادند.
فیلم همه چیزهای مهمی را که برای این مرد جذاب از 1884 تا 1894 اتفاق افتاد، همه بدبختی ها و نبردها، شناخت و تحلیل هایی که از سر گذرانده بود، و نشان دادن راه چیزها روشن می کند. در کاردستی او منعکس شدند.
و بر خلاف وقایع نگاری تا زمانی که او می تواند مانند بسیاری از فیلم های زندگی نامه ای به خاطر بیاورد، این یکی فقط یک تکه از زندگی او را می گیرد و آن را توسعه می دهد. در پایان، با فرض اینکه فیلم در حال حاضر 3 ساعت است، خوب چه مدت میتوانست در صورتی که داستانی برای همیشه داشته باشد؟ Edvard Munch بی پایان خواهد بود.
به هر حال، این یک فیلم تلویزیونی حیرت انگیز است. هیچ وقفه آشکاری در کسب و کار وجود ندارد، هیچ احترام انکار ناپذیری برای خلق وجود ندارد. اگر Edvard Munch را به من نشان دادید و من نفهمیدم چیست، فکر میکنم اکران دراماتیکی داشته باشد.
بهعنوان یک فیلم خانگی، به همین ترتیب موفق میشود و جمعیت را جذب میکند. یک مواجهه، فیلمی است که بیشتر بر اساس یک قطعه کاردستی است، در مقابل هر چیز دیگری. فیلم از بالای دیوارها بالا می رود و مانع از آن نوع متفاوت می شود و هر چند وقت یکبار آنها را کاملاً از بین می برد. Edvard Munch فوق العاده ساخته شده است.
وقتی امتیاز 8.3/10 Edvard Munch را در IMDb دیدم، تا حدودی محتاط شدم. "واقعا، رتبه ای مشابه "همشهری کین"؟ از خودم میپرسم. علاوه بر این، با یافتن زمان پخش 3 ساعت و نیم، بیشتر سوال کردم.
اما، وقتی فیلم را در یوتیوب پیدا کردم، آن را تماشا کردم. همچنین، دیدگاه من را در مورد چگونگی ساخت فیلم تنظیم کرد. سر فیلم را نگاه کردم، فیلم های متفاوت او را پیدا کردم، آنها را هم دوست داشتم. در هر صورت، «ادوارد مونک» احتمالاً بیش از همه برای من متمایز است.
اکنون، پیتر واتکینز یکی از سران فیلم شماره 1 من است و «ادوارد مونک» یکی از فیلم های شماره یک من است. من عاشق ساخت واتکینز و چامپ هستم، با این حال احساس می کنم واتکینز مقدار بیشتری از لانگ شات است. او هرگز به اندازه ای که من احساس می کنم لیاقتش را دارد، قدردانی نکرد. وقتی میگویم این را جدی ببینید، واتکینز عملاً معادل اینگمار برگمان، آلفرد هیچکاک و آکیرا کوروساوا است.
لطفاً فیلم را تماشا کنید، میتوانید کامل آن را در یوتیوب با زیرنویس انگلیسی پیدا کنید. . بدون شک 3 ساعت و 30 دقیقه است. با این حال بیش از ارزش تلاش است. من اعتماد دارم که این فکر شما را در مورد فیلم تغییر می دهد همانطور که برای من انجام شد.
دانلود فیلم Edvard Munch 1974 دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
این بیوگرافی نقاش نروژی ادوارد کرانچ که در ابتدا برای تلویزیون نروژ ساخته شد، یک اثر سینمایی قابل توجه است. هر چند در 16 میلیمتر عکاسی شده باشد، خام یا ثابت نیست، بلکه با ظرافت و ظرافت جریان دارد. این تصویر بهعنوان نوعی کالیدوسکوپ بصری از زندگی اولیه مونک آشکار میشود و از دوران کودکی او در کریستیانا، اسلو امروزی، به حرکتهایش در پاریس و برلین میگذرد. با راهنمایی یک صدای غیر حزبی، متوجه پیشرفت مونک به عنوان یک صنعتگر در میان نبردها و عشق های مختلف می شویم. با یک فصل اجرا بیش از 200 دقیقه، رئیس پیتر واتکینز به همان اندازه که لازم است زمان می برد و نتیجه یکی از چشمگیرترین تصاویر واقعی از یک صنعتگر است که من دیده ام.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.